پاسارگاد
این روزها بازار پاسارگاد گرم است. آب گیری سد سیوند شروع شده یا نشده. ایمیل پشت ایمیل و عکس پشت عکس. عکسهای مونتاژ شده. راستش ما بررسیهای کارشناسانه زیادی کردیم در این مورد. از دانشمندان زیادی خاستیم که آنچه را که در این زمینه میدانند به سمع و نظر ما برسانند که ما هم در وبلاقمان جهت روشن شدن اذهان عمومی و خصوصی درج کنیم. در کش و قوس قضیه متنی را دیدیم از آقای محمدعلی ابطحی در وبلاقشان" باورش سخت بود ولی به عنوان یک ایرانی نگران شدم. دیشب یادم آمد یکی از معاونان سازمان ایرانگردی و جهانگردی از دوستان است و احتمالاً جواب تلفن ماها را هم می دهد. زنگ زدم و از او پرسیدم. توضیح داد که اولاً هنوز اصلاً این سد آبگیری نشده؛ در عرض این یک ساله هم از کشورهای مختلف اروپائی و آسیائی، کارشناسانی به ایران آمده اند و نقشهی سد را بررسی میکنند. اگر هم با وزارت نیرو به توافق برسند، پس از آبگیری کامل، ۶ کیلومتر با پاسارگاد فاصله خواهد داشت. وزارت نیرو هم قرار است پس از اعلام نظر کارشناسان میراث فرهنگی، آبگیری سد را شروع کنند." اصل متن ایشان.
دانشمندی میگفت: مشکل سد سیوند آرامگاه کورش کبیر نیست. که آرامگاه کورش کبیر به زیر آب نخاهد رفت. بلکه آنچه که مهم است یکی ایناست که دشتی که توسط سد سیوند به زیر آب میرود یک دشت با آثار تاریخی فراوان است و آنها هستند که به زیر آب میروند و دیگر اینکه با تغییر شرایط آب و هوایی در آن منطقه ارامگاه در طول تاریخ آسیب خاهد دید. قسمت اولش را یک جوری باید درست کرد ولی یک چیزی را هم در نظر بگیریم و آن اینکه پس این سدها را کجا بسازیم؟ چون چند روز پیش از این صحبت از سد دیگری به میان آمد که قرار است ساخته شود که چه عرض کنیم، گویا ساخته هم شده و قرار است این یکی آثار باستانی عیلامیها غرق کند. کشور باستانی این مشکلات را دارد. هرجایش را که بخاهی سد بزنی آثار باستانی دارد. بهرحال، ما کاری به تمدن و آثار باستانی عیلامیها نداریم خودتان بروید و ببینید که در آنجا چه هست و چه نیست. چه چیزی را میتوان نجات داد و چه چیزی را نمیشود. ولی در مورد آرامگاه کوروش کبیر یک چیز را میدانیم و آن اینست که این کوروش کبیری را که ما میشناسیم اگر بودند، آرامگاهشان که سهل است اگر خودشان را هم آب سد سیوند با خودش میبرد حاضر نمیشدند که کار ساختمان سازی و آبگیری این سد با تعطیلی مواجه شود به ویژه اینکه آرامگاهشان در دشت سبزی قرار خاهد گرفت و گیرم که چندین هزار سال طول بکشد تا آسیب های ناشی از تغییر شرایط جوی برایش خطر ایجاد کند. که مسلمن آنهم راه حل دارد. مگر اروپاییان که بیست و چهارساعته بارندگی دارند، آثار باستانی ندارند. آنها چه میکنند؟ ما هم بکنیم. و اصلن کوروش کبیر برای این شدهاند کوروش کبیر که حالا برای حفظ آرامگاهشان بعد از هزاران سال این همه سینه چاک میشود. والا پاسارگاد اگر گور ِ یکی از بیشمار جلادان تاریخ بود هیچ کس برای حفظ و نگهداریش دل نمیسوزاند. تازه هر کس سعی هم میکرد در حد ِ وسع مثانه خودش گور را آبیاری کند و گور در نهایت توسط مردم به زیر آب میرفت.
دانشمندی میگفت: مشکل سد سیوند آرامگاه کورش کبیر نیست. که آرامگاه کورش کبیر به زیر آب نخاهد رفت. بلکه آنچه که مهم است یکی ایناست که دشتی که توسط سد سیوند به زیر آب میرود یک دشت با آثار تاریخی فراوان است و آنها هستند که به زیر آب میروند و دیگر اینکه با تغییر شرایط آب و هوایی در آن منطقه ارامگاه در طول تاریخ آسیب خاهد دید. قسمت اولش را یک جوری باید درست کرد ولی یک چیزی را هم در نظر بگیریم و آن اینکه پس این سدها را کجا بسازیم؟ چون چند روز پیش از این صحبت از سد دیگری به میان آمد که قرار است ساخته شود که چه عرض کنیم، گویا ساخته هم شده و قرار است این یکی آثار باستانی عیلامیها غرق کند. کشور باستانی این مشکلات را دارد. هرجایش را که بخاهی سد بزنی آثار باستانی دارد. بهرحال، ما کاری به تمدن و آثار باستانی عیلامیها نداریم خودتان بروید و ببینید که در آنجا چه هست و چه نیست. چه چیزی را میتوان نجات داد و چه چیزی را نمیشود. ولی در مورد آرامگاه کوروش کبیر یک چیز را میدانیم و آن اینست که این کوروش کبیری را که ما میشناسیم اگر بودند، آرامگاهشان که سهل است اگر خودشان را هم آب سد سیوند با خودش میبرد حاضر نمیشدند که کار ساختمان سازی و آبگیری این سد با تعطیلی مواجه شود به ویژه اینکه آرامگاهشان در دشت سبزی قرار خاهد گرفت و گیرم که چندین هزار سال طول بکشد تا آسیب های ناشی از تغییر شرایط جوی برایش خطر ایجاد کند. که مسلمن آنهم راه حل دارد. مگر اروپاییان که بیست و چهارساعته بارندگی دارند، آثار باستانی ندارند. آنها چه میکنند؟ ما هم بکنیم. و اصلن کوروش کبیر برای این شدهاند کوروش کبیر که حالا برای حفظ آرامگاهشان بعد از هزاران سال این همه سینه چاک میشود. والا پاسارگاد اگر گور ِ یکی از بیشمار جلادان تاریخ بود هیچ کس برای حفظ و نگهداریش دل نمیسوزاند. تازه هر کس سعی هم میکرد در حد ِ وسع مثانه خودش گور را آبیاری کند و گور در نهایت توسط مردم به زیر آب میرفت.