دوشنبه، اسفند ۰۸، ۱۳۸۴

بهرام، شعر، پری و مثنوی مرگ

باز هم بعد از رفتن یک عاشق به یادش می‌نویسیم. البته در این مورد، دست بر قضا درست کار کردیم. چرا؟ می‌بینید.
کلیه مطالب نوشته شده به نقل از شرق است، -با کمی دستکاری به شیوه خودمان- در روز چهارشنبه سوم اسفندماه هشتاد و چهار خورشیدی، صفحه آخر
بهرام اردبیلی از فلک به افلاک شد. او که در سال 1321 در شهر اردبیل به دنیا آمد بود، پس از حدود چهل سال سیر و سلوک در شهرها و کشورهای جهان در اول اسفند ماه 1384، پس از اینکه چند روز از بازگشتش به ایران میگذشت، به ملاقات خدا رفت. اردبیلی از مهمترین شاعران جنبش مدرنیستی شعر نو در دهه چهل –منسوب به شعر دیگر- بود. او نیز همچون دیگر شاعران گروه "شعر دیگر" در اواخر دهه چهل رو به جانب دیگری از جهان آورد و خود خاسته از پی شناخت جهان آواره زمین شد. او در پی تحولی که در عالم درونش پدید آمد، برای همیشه شعر و کتاب را رها کرد و از قیل و قال گریخت. شهر به شهر به کشورهای مختلفی رفت تا به هند رسید. –سرزمین جادو- او سالها در کپری که در ساحل رود هند با برگ درخت نارگیل ساخته بود زندگی کرد و پس از آن به مدیترانه، اسپانیا و جزایر قناری رفت و آنجا را برای ماندن در گوشه ای از زمین انتخاب کرد.
اعتقادات خودش را داشت. یک روز در ساحل رود هند آخرین کتاب دم دستش، "مثنوی مولوی" را با دیدن یک پری به آب انداخت و پس از آن هیچ گاه به سمت کتاب نرفت. در این یک هفته که به ایران آمده بود به بستگانش توصیه کرده بود که دوستان را خبر نکنند. چرا که او آمده بود که بمیرد و میخاست که پس از دفن جسم‌اش در خاک، دوستان مطلع شوند. و همین طور هم شد. هم به درخاست خود او مراسمی در مرگش برگزار نخاهد شد. بهرام اردبیلی عارف بود که محو به دنیا آمد، محو در دنیا زیست و محو از دنیا رفت.
او چهل سال پیش از این در شعرى، تصویرى که امروز ما از او مى بینیم را دیده بود:
"تابوتى از مفرغ
که در باران ها زنگ نمى زند
و برشانه هابه سبکى ى ستاره ى ستوانى روستازاده ست،
در فرصت این شمشاد تشییع مى شود
و با صفیر خاموش چشمی
مثلث تنهاییم به هم مى ریزد."
---------------
خیلی بیشتر از آنکه بگویم: "یادش گرامی باد"، یادش گرامی باد.
خیلی
خیلی

دوشنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۴

بفرمایین شام

Help Yourself

سه‌شنبه، بهمن ۲۵، ۱۳۸۴

سپندارمزگان


سپندارمزگان
روز عشق در ایران باستان، مطابق 29 بهمن در تقویم فعلی
شاد باد
برای دانش بیشتر در این مورد یا بروید به یادداشت های شما، و یا روی سپندارمزگان در تایتل کلیک کنید و از سرچشمه دریابید آنچه را که باید.

جمعه، بهمن ۲۱، ۱۳۸۴

پله پله تا ملاقات خدا

بیست و یکم بهمن هشتاد و چهار
عکس اصلی از: محمدمهدی جم

چهارشنبه، بهمن ۱۹، ۱۳۸۴

فال بهمن ماه هشتاد و چهار

ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
ازین باد ار مدد خاهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خرده ای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی
طریق کام بخشی چیست ترک کام خود کردن
کلاه سروری آنست کز این ترک بردوزی
سخن در پرده می گویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست
مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی
میی دارم چو جان صافی و صوفی می کند عیبش
خدایا هیچ غافل را مبادا بخت بد روزی
جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع
که حکم آسمان اینست اگر سازی وگر سوزی
به عیب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
بیا حافظ که جاهل را هنی تر می رسد روزی

پنجشنبه، بهمن ۱۳، ۱۳۸۴

حضور ایران در جام جهانی آلمان

سی ان ان یک رای گیری فوری به جهت اینکه آیا باید ایرانیان را به دلیل فعالیت هسته ای از شرکت در جام جهانی محروم کنیم یا خیر؟ را گذاشته روی سایتش با لینکی که در زیر داده ام. و حالا از شما میخاهم:
برای کوبیدن مشت محکمی بر دهان آنها که میخاهند، تاریخ، اخلاق، فرهنگ، ادب، ورزش، علم، فلسفه،،کوفت......رو با سیاست قاطی کنن برین توی این لینک و بگین نع. یعنی اینکه ایران باید شرکت کند. اشتباه نکنین و فکر کنین که یس یعنی بله، باید شرکت کند. از وروجکیشون همین بس که سئوال رو طوری طرح کرده اند که ملتی که فکر میکنه یس یعنی بله روی یس کلیک کنه. پس بشتابید که ممکنه وقتی بخاهید برید سراغش دیگه خیلی دیر باشه.