سه‌شنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۵

خلوت ِ بی‌صدای رویا.

در شبی تنها
ترانه‌ای
در سکوت یاس‌های قبل از طلوع
زمزمه می‌شد.
خلوت ِ بی‌صدای رویا.
***
دیوارهای کوچه‌ای بن‌بست
نگاه را لبریز از واژه‌های رکیک عشق می‌کرد.
بی مدد ِ کلمه‌ای در بیان.
خلوت ِ بی‌صدای رویا.
***
دشت‌های میسوری.
براندو را دیدم
که گلویش می‌شکافت با دشنه‌ای
به تیزی نگاه شیرین - رویای فرهاد.
خلوت ِ بی‌صدای رویا.
***
واژه‌ها را بخاطر نمی‌آورم.
شب.
پاییز.
خش خش ِبرگ‌های خزان بر پهنه پیاده‌رو خیابان پهلوی
خاطره،
خاطره،
......
خاطره.
خلوت ِبی‌صدای رویا.

یکشنبه، مهر ۱۶، ۱۳۸۵

روز جهانی کودک

شانزدهم مهرماه روز ِ جهانی کودک، گرامی باد

پنجشنبه، مهر ۱۳، ۱۳۸۵

عمران صلاحی



می گویند که فرشته مرگ در موقع هدایت انسان با دست ِ راستش دست ِ چپ ِ انسان را می گیرد و در سکوت کامل تا محل ِ تحویل می روند. حالا ممکن است در این بین بعضی ها اعتراضی داشته باشند یا حرفی. که فرشته مرگ بی پاسخ دادن انسان را دعوت به سکوت می کند. ولی این عمران صلاحی که ما می شناسیم، مطمئن هستیم که با فرشته مرگ در این لحظه روی تکه ای ابر نشسته اند و عمران دارد از حزب خران توفیق حرف می زند -که مسئول آن بود در یک زمانی- و فرشته مرگ هم دبخند.
عکس را هم از هادی تونز گرفته ایم.