پنجشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۶

اول سیگار خودم

فندکمان را بعد از روش کردن سیگار خودمان زیر سیگارش گرفتیم. در این فاصله دست لاکردارش به طرف جیبش رفت که فندکش را یا نمی‌دانیم به قول خارجی‌های بی ادب فاکن کبریتش را در بیاورد. در چشم‌هایش پرسشی از این‌که چرا اول سیگار او را روشن نکرده ای. بی درنگی در کنایه‌ای که چونان جام شوکران در یک سیگار نهفته است.
به قول ابن الجانکاه سمرقندی که چندی هم در بلاد ری از توابع تهران می‌زیست و یا بالعکس در بلاد تهران از توابع ری و یا اصلن نمی‌زیست، علت جویا شدند در نگاه. عرض کردیم به کلام:
قربانتان گردیم! ما متعلق به قومی هستیم، یعنی نسبمان به نسبی می‌رسد که در روشن کردن سیگار بین دو نفر، در آغاز، آن ِ خود روشن کند و سپس آن ِ دیگری. چنان که جام شوکران نیز، آری.
فرمودند نسبتان؟ عرض کردیم: "نسبمان شاید به زنی فاحشه در شهر بخارا هم نرسد*. لذا ما ابتداء سیگارمان را به‌سلامتی شما روشن می‌کنیم و اگر نمردیم سیگار شما را هم روشن می‌کنیم. اگر مردیم هم که مجددن قربانتان برویم پیشمرگ شما شده‌ایم."
و نیز این قوم باور دارند که اگر به قول ادیبان کسی بخاهد سیگار دیگری را قبل از سیگار خود بگیراند باید مطمئن باشد که دستش پس زده نمی‌شود و دیگری پیش‌دستی نکرده و آتش خود را زیر سیگار خاموش وی نمی‌گیرد.
این نهایت آرامش و آن نهایت جان‌نثاری. و یا بالعکس این نهایت جان‌نثاری و آن نهایت آرامش.
......
نفهمیدی پدر جان؟
......
"به زبان ساده، من برایت قربان شدم. بد کردم؟ بد کردم پیش مرگت شدم؟"
......
نفهمیدی آقا جان؟
......
"برو بمیر."
......
*باید بنویسیم این جمله از کیست؟

2 Comments:

At ۴/۱۰/۱۳۸۶ ۱۱:۵۹ قبل‌ازظهر, Blogger پــروانه said...

سلام
با اینکه از نوشتن کلمه ی سیگار هم خوشم نمیاد ولی از نوشته تون خیلی خوشم اومد
جالب بود
.
این روزها بلاگر کمی اذیت می کنه
شما دچار این مشکل نشدید؟
فقط وقتی سرعت اینترنت بالاست میشه کامنت نوشت یا پست کرد
شاد باشید

 
At ۸/۲۳/۱۳۹۱ ۱۲:۲۷ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

Отличная работа! Это тип информации, которая должна быть доведена всему интернету. Позор для Google не позиционирует этот пост выше! Приходите и посетите мой веб-сайт. Спасибо =) привет!

 

ارسال یک نظر

<< Home