چهارشنبه، آبان ۱۷، ۱۳۸۵

صدام، دانیل، فریدون، ما و دیگران

صدام حسین التکریتی اعدام می‌شود. برای فقط یک فقره قتل یکصد و چهل و چند نفری اکراد ِ وحشی ِناقابل. (بقیه فعلن بماند. در آب نمک خابانده‌ایم) در این مورد همه نظر دادند الا ما. ما هم برای عقب نماندن از قافلهِ اظهار نظرها، افاضات خود را در اینجا قلمی، یعنی کیبوردی می‌کنیم.
راستش ما فکر نمی‌کنیم صدام حسین را اعدام کنند. اگر مرده او ارزشمند بود در همان لحظه‌ی درگیری و دستگیری کشته شده بود. اصلن ما به ندرت دیکتاتوری را می‌شناسیم که اعدام شده باشد و برای همین هم همیشه هستند و تمام شدنی نیستند و اگر از جملهِ صاحبان بصیرت بودند و نیستند عبرت می‌گرفتند و دیکتاتوری نمی‌کردند و دیکتاتور و دیکتاتوری و دیکته برای همیشه از صحنه گیتی محو و نابود شده بود. (یادم بیاندازید که از دیکته هم برایتان بلاقی بنویسم، نوشتنی) . سرنوشت‌های متفاوتی هم دارند. بعضی ها وقتی توسط کسی، شخصی، جریانی، حزبی، چیزی خلع شدند، می‌میرند. گروهی مانند آگوستینو پینوشه در گوشه‌ای از جهان لنگ‌هاشان را هوا می‌کنند و بادشان می‌زنند. تک و توک اعدام یا در کودتا ها، کشته می‌شوند.
اصلن عمر دیکتاتورها خیلی طولانی نیست و بالاخره یک جوری برکنار می‌شوند. و در صورت مردن‌شان هم مردم در گفتار روزمره با اصطلاح ِ "سرشو همونایی که برش داشتند زیر آب کردند" یاد می‌کنند. که از نظر ما بیشتر دق کردن در موردشان صادق است تا سرزیر آب کردن. و چه بهتر که دیکتاتورها را نگه داریم تا دق کنند. این‌جوری دل آدم بیشتر از اعدام کردن خنک می‌شود. دل ما از اعدام هیچ کس خنک نمی‌شود-نه دیکتاتور و نه دیکته نویس- و یک زندان ابد مانند رودلف هس را پیشنهاد می‌کنیم. که خیلی بهتر است و برازنده‌تر. البته بیشترین عاقبت دیکتاتورها همان مردن در تبعید است. این عاقبت خود ما را هم گاهی وسوسه می‌کند که علی رغم خلق و خوی مهربان و صلح دوستی که داریم، دیکتاتوری پیشه کنیم و دیکته بگوییم. و بعد تا پایان عمرِ ننگینمان را در جزیره‌ای خوش آب و هوا بسر بریم و حوریانی در حد حوریان بهشتی سرویس‌مان دهند. (حالا کو تا جهنم) مطمئن هم هستیم که دیکتاتورها هم به چنین پایانی فکر می‌کنند که دیکتاتوری می‌کنند.
البته در مورد صدام شاید قضیه به شکل دیگری در بیاید و آنهم اینست که یک تروریست انتحاری خودش را به او بچسباند، چسباندنی و هر در شهید راه یک‌دیگر شوند.
این بود پیشگویی‌هایی کارشناسانه ما در این مورد. اگر درست از آب درآمد حسرت بخورید که چرا ما وزیر امور خارجه نیستیم. و اگر غلط از آب درآمد خوشحال باشید که ما وزیر امور خارجه نیستیم.
در حین آپلود کردن این بلاق خبر آورند: آقای دانیل اورتگا رهبر و نماینده چریکهای ساندینیست نیکاراگوا در دهه هشتاد، در انتخابات ریاست جمهوری نیکاراگوا برای دومین بار رییس جمهور این کشور آمریکای لاتین شده است. (اگر بدانید که ما چقدر از این واژه آمریکای لاتین خوشمان می‌آید ولی نمی‌دانید. یادمان بیاندازید که در این‌مورد هم بلاقی روانه فرماییم، فرمودنی) . این دانیل ِ دوست داشتنی خودمان شاید یکی از دمکرات ترین و انسان‌ترین رهبران تاریخ باشد که ما می‌شناسیم. (البته بعد از آقای صدام حسین التکریتی) . ایشان بعد از بدست گرفتن قدرت در کشورش به عنوان اولین رییس جمهور دموکرات نیکاراگوا سوگند یاد کرد و بعد از مدت ده سال در یک انتخابات از خانمی به نام چامورا، شکست خورد و تمامی پیشنهادهای استفاده از نیروی قهریه را که یاران خودش و نخودش به او می‌دادند، رد کرد و ساندینیست ها و خودش رفتند و بعد از پانزده سال بازگشتند تا دوباره بیازمایند توانشان را در اداره کشور. نام ِ آقای دانیل اورتگا و آقای صدام حسین التکریتی درحافظه تاریخی ملت‌ها ثبت خاهد شد و خاطره‌شان به قول شاملو در گذرگاه ِادوار تا جاودان ِ جاوید، داوری خاهد شد.
خوشا به سعادت ما که در دورانی زندگی می‌کنیم که هر دوی این نمونه‌های تقریبن بی بدیل را داریم. (این‌هم سهم ما از زندگی در این دوره از تاریخ)
چند بلاق بیشتر از رفتن عمران نگذشته است، خبر آوردند، چه نشستی که فریدون هویدا هم برفت. فریدون هویدا یکی از چهره‌های شاخص تاریخ روشنفکری ایران، چشم از جهان فرو بست.
سناریست یکی از فیلم‌های روبرتو روسلینی (که ما همیشه رشک برده‌ایم بر این کارگردان)
یکی از بنیان‌گذاران مجله کایه‌دوسینما (و ما چه قدر از این اسم ِ وزین که سینما از سروکولش می‌بارد خوشمان می‌آید)
و یکی از تهیه کنندگان پیش نویس اعلامیه جهانی حقوق بشر.
و یکی از........
و یکی از........

به قول خودمان:

یادش کویر بود و زمزم
تا گلوگاه تشنگی
جرعه،
جرعه،
جرعه.........

4 Comments:

At ۸/۱۸/۱۳۸۵ ۱۱:۰۳ قبل‌ازظهر, Blogger Janus said...

اگر روزی ایرانی جماعت بخواهد موارد سرفرازی خود را لیست کند شک نباید کرد که پدر حقوق بشر بودن کورش کبیر وشرکت در تهیه ی پیش نویس حقوق بشر فریدون هویدا جز موارد اولیه ی آن لیست خواهد بود والبت اگر قرار باشد غمنامه هائی سروده شود یکی از خوب خوب هایش باید نصیب امیر عباس هویدا شود

 
At ۸/۱۸/۱۳۸۵ ۷:۲۵ بعدازظهر, Blogger MMB said...

راستش ما میخاستیم نام کووروش کبیر را نیز در اینجا بیاوریم. البته چکنیم که هر وقت که که مطلبی
را آپلود میکنیم میتوانیم نام ایشان را هم یک جوری در بلاقمان بچسبانیم و این مانند مثل آقای عزت الله انتظامی است
که در هر جشنواره ای نام ایشان باید در صدر بیاید ولی اگر اینگونه باشد که افراد زیر دست
هیچ وقت قدرت ابراز وجود ندارند و جشنواره ها معمولن اینگونه به امثال من جایزه میدهند
با قدردانی از بازی درخشان بازی آقای عزت الله انتظامی جایزه اول این فیلم به: آقای جان هوین یارد تقدیم میشود
ما مثالهایی از این دست بسیار داریم. بگویید روانه کنیم. هر چند میدانیم که ما را میفهیمد و اگر نمیفهمیدید ما
چه میکردیم؟

 
At ۸/۱۹/۱۳۸۵ ۹:۴۱ بعدازظهر, Blogger MMB said...

اصلن میدانید چیست؟ ما تا حالا کوروش و به طبع آن سیروس بد در عمر پربارمان ندیده ایم

 
At ۸/۱۹/۱۳۸۵ ۹:۴۱ بعدازظهر, Blogger MMB said...

اصلن میدانید چیست؟ ما تا حالا کوروش و به طبع آن سیروس بد در عمر پربارمان ندیده ایم

 

ارسال یک نظر

<< Home