سه‌شنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۵

ایضن جام جهانی

ما در گیر جام جهانی شدیم. ما هم در همان جمع 3میلیارد آدمی هستیم که به طور زنده این مسابقات را تماشا میکنند. بنابراین به طور زنده در یک مسابقه شرط بندی دوستانه شرکت کردیم. کردنی. ولی به جهت اینکه مسابقات در جهت خاست ما پیش نمی رفت، به قول یکی از دوستان طسمیم گرفتیم که دست به دامن جادو و جنبل بشویم و آن این بود که اگر در مرحله ای از مسابقات بازی در یک وقتی نتیجه اش موافق پیش بینی ما باشد ما از دوستانی که آنها هم به شکلی، به قول خار ِجَوی ها اینوالو در قضیه هستند بخاهیم که: تلویزیون خود را خاموش کنند که نتیجه به سود ما باقی بماند. و می گفتیم که اگر یک نفر این کار را بکند شاید جاود بگیرید. که کسی نکرد. آخر ما فکر نکرده بودیم که ای خر! تو چرا نه وفهمی که وقتی تو جادو می کنی یک نفر دیگر هم دارد جادو می کند.ننشسته که تو جادو بکنی. مثلن یک یک نفر در مکزیک. چون در خبرها آمده بود که جادوگری در مکزیک، جادوکرده بود که تیم مکزیک بازی را ببرد. هرچند نگفتند که جادوگری هم در پرتقال جادو کرده بود که تیم پرتقال بازی را ببرد. ما اولی اش را باور کردیم. جادوگر مکزیکی هم آنقدر کارش قوی بود، شاید مدی تی شن اش، که اثرش را در بقیه بازی ها بگذارد، گذاشتنی. که گذاشت. ما هم نیامدیم توی خیابان که بوق بزنیم. هر چند شنیدیم که در بعضی مناطق شهر یک عده آمده اند به خیابان و دارند بوق می زنند.-این یکی جادو را نه وفهیدیم که چرا؟-چرا می خندید؟ مگر جادوگران در هزاران سال پیش، جادو نمی کردند. این داستان ها بعد ها برای کودکان هزاران سال بعد تعریف می شود با آب و تاب و در ترانه های شبانه شان می آید که در یک مسابقه ای، تیم مکزیک که خیلی ضعیف تر از دشمن بود، توسط جادوگری ِ یک جادوگر، بر دشمن غلبه کرد. باور کنید. چرا باور نمی کنید؟ خب نکنید.

1 Comments:

At ۴/۲۳/۱۳۸۵ ۲:۳۷ ق.ظ., Anonymous ناشناس said...

ولی ما که از خواصیم می کنیم

 

ارسال یک نظر

<< Home