شنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۵

جام جهانی فوتبال


راستش ما از فوتبال چیزی نمی‌دانیم. به عمرمان هم مرتکب این عمل نشده‌ایم. اولین و آخرین باری که خاستیم توپ فوتبالی را شوت کنیم، پای مبارک مان همین‌که به توپ اصابت کرد، به جای اینکه توپ را به جلو براند، خودش به عقب رانده شد. -نیوتن هم شرمنده از قانون عمل و عکس العملش. آخه همان زمان ها ما داشتیم همین قوانین را یاد میگرفتیم. خیر سرمان. آن زمان ما فکر می کردیم که طبق قانون عمل و عکس العمل ما اگر یک شوتی به یک توپ فوت بال (که آن زمان ها هم به آن می گفتیم توف بال) بکنیم، حداقل توپ هم یک تکانی به خودش می دهد که نداد- ناخن شست پای مان هم شکست، -شانس آوردیم شست پای مبارکمان توی چشممان نرفت- و درد آن اکنون که سالها از آن روزها می‌گذرد با دیدن توپ فوتبال عود می‌کند. ولی دلمان می خاهد همیشه تیم ملی ایران در مسابقات ببرد و بعدش هم بیاییم توی خیابان و بوق بزنیم. بازی ایران و استرالیا در چند سال پیش در حافظه ما حک شده، به نیکی. از بعد از آزادسازی خرمشهر، آن سوم خرداد شیرین، روزی مانند آنروز ندیده بودیم. همه مردم همین جوری می‌خندیدند. و چقدر خندیدن ِ همین جوری را ما دوست داریم.
حالا هم وقت کورکوری خاندن است. اصلن رسم مسابقه و نبرد و بازی این است. از همه باید ببریم. تا پایان بازی‌ها نباید بگوییم که باید چنین و چنان کنیم یا ای کاش کرده بودیم. استراتژی و تاکتیک هم به عهده برانکو. نظرات کارشناسی خودتان را هم بگذارید برای بازی های محله خودتان. هرچه کرده‌ایم تمام شده و فقط باید کورکوری خاند. ما را ببخشید از گذاشتن عکسی در جوف این نامه برقی که احتمالن تا حالا دیگر حالتان هم از آن بهم می خورد، از عکس، نه از جام. فردا برایمان حرف در نیاورید که جان از جام جهانی حالش بهم می خورد؟
یک لینکی هم گذاشته ایم اون بالا روی تایتل که مربوط به سایت یاهو است که هر لحظه هر آن چه که بخاهید، می توانید آن جا پیدا کنید. می توانید آنجا بروید و در رای گیری های مختلف شرکت کنید. مثلن مثل ما که چهار بار در رای گیری شرکت کردیم و علی کریمی را به عنوان بهترین گل زن مسابقات انتخاب کردیم. نه که حقش نباشد. فرض کنید زبانم لال، گوش شیطان کر، ایران نتوانست از دور مقدماتی بالاتر برود ولی مثلن قانون فیفا طوری باشد که علی کریمی بتواند با یک تیم دیگر به بازی ادامه بدهد. آیا نمی تواند بشود آقای گل مسابقات؟ این چهار بار را ما این طور حساب کردیم. وعلی کریمی بیش از پنجاه در صد رای آورد و در صدر نمودارها جای گرفت. تازه از کجا معلوم که ما شگفتی این دوره از مسابقات نباشیم. هر چند به قول ابراهیم نبوی از شانس ما یکهو می بینیم که آنگولا-راستی عیدی امین یادتونه؟- شگفتی این جام خاهد بود.
این ها را نوشتیم که هر چه زودتر عکس آن کفتار ِ شیطان را نیز به عقب رانده باشیم -زرقاوی را می گوییم- و شروع بدوبیا هر چه زود تر از چهره آن شیطان ِ قصاب ِ انسان ها، زدوده شود. این دو سه روزه که عکس این جانور را گذاشته ایم توی وبلاق، خودمان هم هر بار که به سراغش می رویم مجبوریم که کفاره دیدنش را به پردازیم.
به هر حال:
به امید بوق زدن در خیابان های تهران بعد از هر بازی تیم ملی در ولایت آلمان.
و......در آخرین لحظاتی که این وبلاق داشت آپلود میشد، از منبع موثقی خبر رسید که یک صدای آشنای دیگر خاموش شد. تورج فرازمند، مفسر سیاسی کهنه کار، به ملاقات خدا رفت. یادش ستاره ای است و بس.

3 Comments:

At ۳/۲۱/۱۳۸۵ ۹:۱۶ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس said...

salam
belakhare maham comment gozashtima!!!!
Kheyli khub bud!!
Nagofte budi tarafdare kodum timi

 
At ۳/۲۱/۱۳۸۵ ۱۰:۲۵ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس said...

جان عزیز خیلی ممنون از مطلبی که نوشته بودی . راستش رو به خوای من چند وقتی هست که نسبت به فوتبال بی تفاوت شدم ولی وقتی که می بینم که بعد از برد تیم ملی همه مردم چه کوچک وچه بزرگ سراز پا نمی شناسن یا به قول خودمون روی موهاشون راه میرن من هم خیلی ذوق دارم تا بتونیم تو مسابقات برنده بیرون بیایم .
آخه ما که هیچ تفریحی بجز این نداریم
به امید موفقیت

I WENT

حرف نداری مگر برات دربیارن

م.ج

 
At ۳/۲۲/۱۳۸۵ ۲:۳۴ بعدازظهر, Blogger MMB said...

انشاءالله بازی بعدی رو با هم می بی نیم. دیشب که نیامدیم توی خیابان. شاید وقتی دیگر

 

ارسال یک نظر

<< Home