دوشنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۸۵

صائب تبریزی و دو هایی که سه نمی شود

از ما دو چیز خاسته اند،یعنی پرسیده اند، شاید هم سه چیز.ولی ما که خریم و نفهمیدیم که دوتا بود یا سه تا:
انف: معنی یک بیت شعر از صائب تبریزی
برنمیدارد شراکت ملک تنگ بی غمی
زین سبب اطفال دائم دشمن دیوانه اند
ب: (بعدن در مورد این ب حرف ها داریم) مساله: بر مبنای اینکه میگویند "هیچ دویی نیست که سه نشود." حداقل سه مثال بزنیم از دو هایی که سه نمی شوند.
و ما چون خری در گل مانده ایم. هر چند هیچ وقت هم از گل، بیرون نبوده ایم. کی بود که میگفت:
شعر: "هم از گلیم و... چیچی و چون ... چیچی بر دریم" این را حتمن پیدا می کنیم کاملش را و برایتان در اولین فرصت و در همین مکان می نویسیم. شاید هم پیدا کردیم ولی ننوشتیم.
البته در مورد مساله مثال هایی را داریم که بزنیم. در مورد شعر هم چیزهایی می توانیم بگوییم ولی خودمان هم خوشمان نمی آید. بهر حال نظر بدهید و کمک کنید. قول می دهیم که اسکن عکس کامنت گذارنده -به قول هدایت که این روزها سالگرد پروازش به عالمی است که ما در آن نیستیم، هنوز- را به اندازه واقعی ، همراه با کامنت های ارسالی اش، شرح حالش از ابتدا تا انتها-یعنی حالا چون هنوز انتها دار نشده- و دوهایش که سه نشده در صفحه یادداشت های شما، به زیور طبع برقی بیاراییم. انشاءالله شرابش همیشه به صبوح و صبوح اش به بهار باد.