اولینها
این اولینها با اون اولینها، روشن تر بگم اولیهای کیارستمی فرق داره. اون فیلمه و این نوشتس. اون در مورد کلاس اولیهاس و این در مورد کلاس آخریها. بسه دیگه مقدمه بسه
تا حالا شده که در مورد اولین کارهایی که کردین، فکر کرده باشین. اولین باری که چیزی رو دیدین، اولین روزی که ....، به جای نقطه ها هرچی دلتون میخاد بذارین. فلسفه بافی هم نکنین که اولین بار خیلی از کارهااولین بار نبوده، بعله منم میدونم، منظورم از اولین بار یعنی اولین باری که یادتون میاد. امتحانش کنید. ترانه قشنگیه که میتونین شبهای زیادی باهاش بخابید
اینهم تعداد متنابهی مثال
اولین باری که سوار اتوبوس شدین، اولین باری که سوار هواپیما شدین، اولین باری که سوار تاکسی شدین، اولین باری که بستنی خوردین، اولین باری که دوچرخه سوار شدین. اولین لباسی که شکلش رو یادتون میاد چی بوده و چه رنگی، اولین کفشی که یادتون میاد براتون خریدن و یا خودتون برای خودتون خریدین، چه شکلی بوده، (این دو تا مثال بود). اولین معلمتون (در درسهای مختلف هم به همچنین). اولین دبستان، اولین کسی که اسمش رو یاد گرفتین، خودتونو لوس نکنین که بگین مادر. باور نمیکنین برین و از بچه های دوروبرتون بپرسین اسم مادرش چیه مطمئن باشین که بیشترشون میگن مامان و مثلن نمیگن ملیحه، در ضمن بچه که میگم نرین از بچه کلاس اولی بپرسین، بچه مذکور مثلن دوسالهس، اولین فیلمی که تنها دیدین، اولین هنرپیشهای که خودش یا کاراکترش شما رو تحت تاثیر قرارداد. اولین باری که خودتون بی کمک کسی از خیابون رد شدین، اولین ساندویچی که خوردین، اولین نوشابه ای که شناختین(آب قبول نیست)، اولین عید، اولین عیدی، اولین پارک، اولین سرسره یا چرخ و فلک، اولین جعبه مداد رنگی، اولین مجله ای که خودتون خریدین، یاروزنامه
.....
......
.....
اولین باری که عاشق شدین
در مورد این آخری، شاید هم آخرین بار
1 Comments:
I couldnt read this if I wanted to!!! Holy shit!
ارسال یک نظر
<< Home